سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه روزی بیاید که در آن بر دانشم نیفزایم، پس در آمدن خورشید آن روز بر من خجسته مباد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سرچشمه

به نام خدا

عدل وشهادت و گواهی

سوره های 8 مائده و 135 نساء

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ مائده

 کسانى که ایمان آورده‏اید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت‏شهادت دهید و البته نباید دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید که خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است (8)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿135﴾ نساء

اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است (135)

ای اهل ایمان ( شهادت در دنیا ) قیام کنید ( به پا خیزید )برای خدا ( یعنی چه ؟) شهادت دهید به قسط ( به عدالت ) و عداوت ودشمنی ( یکی از حجابهای رسیدن به ملکه عدالت ) نباید از عدالت شما جلوگیری کند حتی اگر دشمن باشد ، این عدل به تقوی نزدکتر است ( راه کمال تقوی است و عدالت شاهراه تقوی ) خدا آگاه است .

نکته : راه رسیدن به به خدا خدمت به خلق است اگر چه دشمن شما باشد ،‌ کن عدالت به شکلی است که به دلیل جاری بودن در جهان هستی با حضور خود در هر جا بدیها و عداوتها را کنار می زند وجایگزین آن می شود ، اگر عدالت رعایت شود این دشمنی جای خود را به ملکه عدالت می دهد .

رعایت این حد ،همه دنیا را تبدیل به مدینه فاضله ایی می کند که همه جهانیان منتظر آن هستند ... پرچم دار این مدینه فاضله بدون معجزه قرآن می تواند همه هستی را به سوی کمال ره نمون سازد ؟

 اجر این عمل ( رعایت عدالت برای همه ) آرامش انسان در دنیا است ولی خدای رحمان در آیه بعد پاداش این عمل را اجر عظیم و آمرزش قرار داده  ، عدالت باعث آمرزش خطا می شود . 9مائده

وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿9﴾ مائده

135 نساء

ای اهل ایمان قیام کنید برای خدا و شهادت دهید اگر به ضرر خود و یا والدین شما یا نزدیکان شما باشد چه غنی باشد چه فقیر ( عدل حق جاریه همه هستی است ) وپیروی از هوای نفس خود ( یکی از حجابهای رسیدن به ملکه عدالت ) شما رابازنگرداند از عدل ( توجه همیشگی در مورد رعایت حق که، هیچ کس از بازگشت به بی عدالتی مصون نیست ) که خدا بر هر چه می کنید دانا است .

شهادت در ذات خود خنثی است بر عکس عدل که در ذات خود ره به سوی کمال دارد .این انسانها هستند که به شهادت ارزش وهویت می دهند .شهادت زمانی دارای هویت می شود که به وسیله انسان عادل ادا شود

ازاین رو شهادت دو سیر را در جهان هستی طی می کند .

1-    شهادت مثبت ( به لسان ما ) که به سوی کمال نظر دارد .عدل وقتی به شهادت می رسد به آن ارزش کمالی می دهد ونماد خوب بودن ان،انجامش به وسیله انسان عادل است ، پس تنها انسان عادل به مقام شاهد می رسد و هر صفتی که برای شهادت کمال گرا در قرآن وجود دارد نمادی است از عدل ... انسان دارای عدل در مقام شهادت زیبنده به صفات زیر است

مسلم – مربی – حافظ کتاب الله – حافظ حدود الله – مجاهد در راه خدا – نمازگزار – متوسل        78حج

وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ

رعایت حد وسطی ( اعتدال ) 144 بقره 

 

بالغ و عاقل    282 بقره

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکْتُبُوْهُ صَغِیرًا أَو کَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿282﴾

ثابت قدم در فرمان الهی ( نبرد با دشمنان به طور اخص ) 140 آل عمران

إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ﴿140﴾

ومبرا از این صفات :

تهمت – دروغ    4 نور

وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿4﴾

نفاق   13 نور 

ترس و واهمه در شهادت به حق  44 مائده

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ ﴿44﴾

پیروی از هوای نفس  135 نساء

انجام گناه 107 مائده

فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یِقُومَانُ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿107﴾

چنین انسانی به مقام عدل می رسد و به شهادت مفتخر می گردد ( قبلا هم گفتیم عدل خلاصه همه صفات حسنی خلقت است ) 

گناه انسان را از شهادت کمالگرا باز می دارد 107 مائده

 

2-     شهادت منفی : الف  عدم شهادت

                               ب    شهادت بر بدیها

الف :خداوند به صراحت فرموده شهادت حق خود را پنهان نکنید که گناه است ومستوجب جزا  44 مائده

107 مائده

283 بقره

ب:  شهادت بر اعمال بد که اوج قباحت و سرپیچی از فرمان خداوند است ، انسان با علم به عمل ناشایست و غیر صادقانه  خود  شهادت می هد که فاقد شهادت کمالگرا است ،یکی از تفاوتهای دنیا و آخرت که در پست گذشته به آن پرداخته شد نوع این شهادت در این دو جهان است ، در دنیا شهادت می تواند در مسیر مثبت یا منفی ( عدم شهادت یا شهادت دروغ ) گام بردارد ولی در جهان آخرت به دلیل اینکه شهادت در برابر پروردگاری صورت می گیرد که دانای همه اسرار است حتما شهادت بر اساس صداقت است و هیچ کس از صحنه شهادت پروردگار بیرون نمی تواند برود

99 آل عمران

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿99﴾

144-150  انعام

 

شهادت در دنیا و در آخرت در طول یکدیگر قرار می گیرد ، همان طور که در دنیا گناه انسان را از مقام شهادت دور می کند (107 مائده ) و عدم آن انسان را به مقام شهادت می رساند در آخرت هم همین مراقبت ها سبب می شود انسان به مقام حکمیت  برسد ودر کنار انبیاء و صلحا  گواهان روز جزا باشند ...و این میسر نمی شود مگربا رسیدن      ( به ملکه عدالت )  حدید 19

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ

69 نساء

وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا ﴿69﴾



مرزلن ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 11:58 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

              آیه 70 سوره انعام

 وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَّ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ (70)

و رها کن کسانى را که آیین [فطرى‏] خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته‏، و با این [قرآن‏]، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار [عواقب شوم‏] اعمال خود نشوند! [و در قیامت‏] جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت‏کننده‏اى‏! و [چنین کسى‏] هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد؛ آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شده‏اند که خود انجام داده‏اند؛ نوشابه‏اى از آب سوزان براى آنهاست‏؛ و عذاب دردناکى بخاطر اینکه کفر مى‏ورزیدند [و آیات الهى را انکار] مى‏کردند.  «70»

 

              واژگان آیه 70سوره انعام

لعب : بازی کرد ، با شیء با آن چیز بازی کرد ، آن چیز را به بازی گرفت ، فی الدین دین را سبک شمرد و به بازی گرفت ، کار بی فایده و نت سودمند ، بازیگوشی کرد

لهو : سر گرمی ، ذلخوشی ، هوسرانی با آنچه که انسان با آن سر گرم و مشغول شود و لذت یابد ، سر گرم شدن به آنچه که از تظر عقل و حکمت مردود است

غر ، غرر : در معرض هلاک افتادن ، فریب خوردن ، ریسمان نا مطمئن

بسل : از خشم ویا دلیری ترش رو شدن ، حرام گردیدن ، اندک اندک گرفتن ، از حاجت کسی را باز داشتن ، ملامت و سر زنش کردن

حمیم : خویشاوندی که او را دوست داشته باشی و به کارش اهتمام ورزی ، گرما ، شتشوی بدن ، به گرمابه رفتن ، باران که پس از گرمای سخت بارد ، آب جوشان چرک و جراحت ، پاره های آتش که با آن بخور کنند

 

عنوان عدل و دنیا طلبی خود روشنگر این معناست که باید برای دنیا حد و مرزی قائل شد و در چهار چوبه آن به جولان پرداخت و اگر از هر طرف این دنیا غش کنیم جز نکبت چیزی برای انسان نخواهد داشت حدود و ثغور دنیا برای هر کسی بنا به سلیقه خودش تعریف می شود و برایش تفسیر گذاشته میشود .

اما فارغ از حب و بغض ها اگر بتوان بر اساس کلام الهی این مرز بندیها را شناخت دیگر (( نه شیفته و نه واخورده )) از آن شده بلکه هر شخصی این فضا را با همه قابلیتهایش قبول کرده و برای حضوری جاودانه در نزد مهربان یگانه تعریف خواهد کرد .

در آیات و روایت بسیاری دنیا نگو تعریف شده و گاه نیز آنرا ملامت نموده اند و با توجه به اینکه این گفتار تناقض بنظر می رسد نشان دهنده آن است که باید حد و مرز دنیا را خوب شناخت تا دچار وسوسه های آن نشد ، آنچه که در این دنیا قابل توجه است همانا ((( عمر ))) انسان است که با تمام کوتاهی آن از نظر آفرینش ، می توان بهره های جاودانه از آن گرفت 

عمر هر انسانی در این دنیا برای او حجت است

و در مقام بی اطلاعی از میزان عمر که آنهم رحمتی است از جانب خدای مهربان باید یاد آور شد که اگر اطلاع از میزان عمر برای هر انسانی روشن می شد ناگواری از زندگی، انتظار مرگ و در پایان نا امیدی به انسان دست میداد آنگاه باید پرسید چنین انسانی چگونه آدمی می تواند باشد در حالی که باید مایوس به زندگی خویش ادامه دهد ، یادمان باشد که ترس از دست رفتن عمر همواره بیشتر از ترس از دست رفتن مال بوده و این موضوع به کرات نجربه شده است و آنچه که در نزدیک دیدگان بعضی از افراد تجلی دارد همانا (( نیاز )) انشان می باشد به بر خورداری از نعمت های خوش رنگ دنیایی است .

با بر شمردن وبژگیهای دنیا و آخرت امیدواریم بتوانیم گامی کوچک در شناخت ارتباط عدالت و لزوم وجود آن در پیکره هستی  برای شناخت آن حدود و ثغور گامی محکم بر داشته و موانع پیش روی عدالت ازجمله دنیا طلبی را به خوبی درک و این سراچه دنیوی را آرامگاه خواسته های دنیوی نموده تا به حیات جاوید برسیم که در این مسیر ما را در رسیدن به عدالت کمک خواهد کرد .

 

   ویژگیهای آخرت

1- بزرگی و عظمت امور آخرتی در مقابل اعمال دنیوی

2- ماندگاری و جاودانگی آخرت نسبت به دنیا که سرایی است گذرا

3- امور دنیوی پلی است برای رسیدن به آخرت ولی ویژگیهای آخرت اینگونه نیست

4- یا آوری آخرت درسهای آموزنده ای هست برای دنیا

5- برتری آخرت نسبت به دنیا

 

    ویژگیهای دنیا این کلاف هزار پیچ

1- عمر در دنیا حجت است و بی اطلاعی از اندازه عمر نعمت

2- دنیا دوستی منشاء گناه است

3- دنیا همواره ژر است از بلا که این بلایا انسان رو به گناه می کشاند

4- پرهیز از فریب دنیا با همه آراستگیهایش و نادانان چنین فریبی میخورند

5- پرهیز از دلخوش داشتن به دنیا و بر گزیدن دنیا برای عبور و رسیدن به جاودانگی

6- دنیا مزرعه ایست برای آخرت

7- توقع کردن از دنیا به اندازه ضرورت و نیاز

8- سرزنش نمودن نا آگاهانه دنیا باعث لطمه جبران ناپذیر برای آخرت می شود

9- خوار و بی ارزش بودن دنیا نزد پروردگار

10- ماهیت جدای دنیا از آخرت

11- فراهم آمدن دنیا و آخرت در یک فاصله زمانی نا معلوم

 

با توجه به چنین ویژگیهایی است که وجود عدالت برای دست یابی به گوهر آخرت ملموسا به چشم میخورد و ماونع رسیدن به عدالت میتواند دنیا طلبی باشد و در این دنیا طلبی است که بسیاری از حقوق حقه مردم نا دیده گرفته می شود با توجه به واژگان آیه نشان میدهد که این سرای دل بستنی نیست و باید به فوریت از آن گذر کرد و در این گذر هست که باید اعمال سنگین دنیا رو انجام داد و از عهده بر آمد تعریف معصوم از این دنیا قابل تامل است

الدنیا سجن المومن

بر قراری عدالت در دنیای بی ثبات که تابع هیچ قانونی نیست بسیار سنگین است دنیایی که بازیچه و مجل کارهای بیفایده و نا سود مند بوده و در نهایت معرکه هلاک افتادن و فریب و ریسمان نا مطمئن است

 



مرزلن ::: سه شنبه 86/3/1::: ساعت 10:19 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

     

          آیه 8 سوره مائده

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (8)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت‏،گواهى دهید! دشمنى با جمعیّتى‏، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است‏! و از [معصیت‏] خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام مى‏دهید، با خبر است‏!  «8»

           

        واژگان آیه :

 

قوم : ایستاد ، چیزی را راست و درست کردن ، کجی آن را راست کرد ، کار درست و مرتب شد ، حق آشکار و بر قرار شد ، قیمت کالا به فلان مبلغ مشخص شد ، در کار پایداری کرد ، آن کار را بعهده گرفت ، از آن کار مراقبت کرد

قسط : دادگری ، عدل ، ترازو ، بخش ، بهره ، سهم ، یک قسمت از وام

جرم : گناه ، خطا ، ناچار ، نا گزیر

شنان : او را دشمن داشت ، از او دوری کرد ، دشمن سخت ، کینه توزی ، دشمنی ورزیدن ، کینه ، نفرت

خبیر : آگاه ، دانا به چیزی ، کشاورز

 

مسائل و ابزار هایی همواره باعث می شوند که انسان از امر عدالت انحراف پیدا کند لذا دقت در شناختن این ابزار ها ما را در شناختن عدالت یاری خواهد کرد یکی از این ابراز ها که مانعی است برای رسیدن به عدالت همانا (( کینه )) است آیه شریفه مستقیما اهل ایمان را مورد خطاب قرار می دهد ، در واقع روی سخن آیه نه با انسانهای زشتکار و پلید و بد بلکه هشدار آیه به انسانهای با ایمان است تصور اینکه با توجه به اندک ایمانی که نوع ما بدست میاوریم ، هرگز ما را مصون از لغزش نخواهد کرد ،

 

اگر چنین اندیشه ای بر سر داشته باشیم بزرگترین خطای زندگی خویش را مرتکب شده ایم ، لذا می بینیم که آیه شریفه به اهل ایمان هشدار می دهد که باید قیام و قعودتان برای رضای خدا بوده و گواهی و شهادت را باید از روی عدالت انجام داد و خب و بغض از کسی  را در رای خود دخیل نکرد .

 

متوجه شدیم که رویکرد عدالت با توجه به آیه در وحله اول به درون خود انسان است و ساختن یک انسان با توجه به تمام صفات خوب و بد ، اگر نفس انسان که همواره در معرض تهاجم تمامی زشتی هست خوب مراقبت نگردد و انسان مقابله ای جدی با نفس نداشته باشد معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار انسان میتواند باشد .

 

اگر بتوانیم دوری از گناه را سر مشق همه زندگی خویش قرار دهیم و دل را به معبود بسپاریم خداوند در مقابل این حرکت پاداشی بسیار سزاوار به ما عطا خواهد کرد به نام (( ملکه عدالت )) و ارزشمند ترین صفت خویش را در وجود ما نهادینه خواهد کرد .

 

 این ارزش خود به تنهایی تمامی ارزشهای دیگر را تحت الشعاع خویش قرار داده و انسان را موجودی خواهد ساخت که فخر آسمانها و زمین خواهد شد ،

 

چنین انسانی  حق هدایت جامعه را دارد 

 

و تراوشات روحی و روانی او خیر را همراه خواهد داشت و از این موجود خاکی انسانی خدا گونه می سازد ، پر واضخ است که کینه و دشمنی انسان را از عدالت وا گذاشته و این توسن سر کش نفس را با خود به ناکجا آباد خواهد برد و راه بر گشت از این مسیر گنگ فقط با تقوی الهی و ترس از آن خالق قادر مطلق میسر است و بس ، زیرا آگاهی از  آنچه که در ضمیر ماست از آن اوست .

 

در اهمیت عدالت همین بس که بگوییم بقای هستی و اجتماعات انسانی فقط و فقط در پرتو این اصل امکان پذیر می باشد که در آیه بعد یعنی آیه 9 سوره مائده وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (9)‏ ، خدا کسانی را ایمان آورده اند و کار های شایسته کرده اند به امرزشی و پاداشی بزرگ وعده داده است .

 

         به این جمله توجه کنیم :

 

انسان مومن تا زمانی که نشسته است کینه دارد هنگامی که بر خاست کینه از او دور می شود ( این در جواب معنای قوم ) است

 

ویژگیهای کینه در عدم بروز عدالت به قرار ذیل است :

 

1- کینه بذر و تخم بدی هاست

2- کینه باعث از بین رفتن اعمال نیک می گردد

3- کینه  توز ترین آدمها حسودان هستند که این حسادت خود نشانه کینه است

4- کینه خشم انسان را بر می انگیزد

5-کینه عامل اصلی فتنه ها و آشوبهاست

6- کینه باعث عذاب روح شده و اندوه را چند برابر می کند

7- کینه دوستی ها را ازبین برده و باعث گسیخته شدن دوستی می گردد

8- کینه آرامش جسمی و روانی انسان را مختل کرده و این آرامش را به حداقل می رساند

 

به هر یک از این صفاتی را که کینه باعث آن است نگاه بکنیم چنانچه بتوان  ( ملکه عدالت ) را در وجود خود بطور نسبی ایجاد کرد از تمام این صفات منفی دور مانده و یا به زبان دیگر عدالت تمام این صفات را تخت الشعاع خود قرار داده و مجال بروز و ظهور این صفت را می گیرد .

 

 

 

 

 



مرزلن ::: پنج شنبه 86/2/20::: ساعت 8:51 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ