سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]
سرچشمه

به نام خدا

حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که تنها خود شایسته حمد خود است ، خداوندی که ابلاغ کرد بر ما حمد را تا هم نوا با اب حمدش کنیم .

آمدیم بمانیم وماندیم ،‌آب را دو سرچشمه بود که رسیدم یک سرش به تشنگی لبهای حسین  (ع)وسر دیگرش به غمزه اب نخوردن  عباس(ع) .آمدیم بر حکم قران، ماندیم بر حلاوت کتاب یار، یا علی را که گفتیم صف به صف در مکتب قران بودیم، قران معلم ما شد واولین درسش آب بود، ندانستیم از چه رو بر آب امدیم .ندانستیم که آمدنمان همراه شدن با کاروان حسین(ع) بود و هم دردی با زینت پدر .گفت زینب(س) از چه رو با آب آمدید عرض کردیم به مهر مهربان مادرت در یک دست آب داریم ودر دست دیگر قران، بانو خندید وخیام حرم را نشانمان داد . وقتی به خیام رسیدیم هر دو سرچشمه آب بودند آب از دست ما گذشت وبه پاهای عباس(ع) رسید .

قران که به دست گرفتیم وحکم کردیم، صداقت فرض راهمان شد مگر می شود قران به دست داشت وصادق نبود ؟جمع گشتیم تا از علم قران به نورش رسیم واز نور به حرکت واز دست ساقی کوثر اب نوشیم وعرض حال بر زهرای اطهر(س) بریم .راستی می دانید وقت ظهور حضرت گاه رسیدن به حضورش چه در دست داریم ؟اول مردی که راه بر اما م بست حربن یزید ریاحی بود ، روز عاشورا  به نزد مولایش رسید عرض کرد یا به این قران ببخش یا به این شمشیر بکش ...گفتم قران به دست سر به زیر می آوریم و بر فرزند فاطمه(س) عرضه می کنیم یا بر قرانی که به دست داریم بپذیر یا ...و ما قران داریم، برای حضرتش می گوئیم از ماء معین( قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ (30)) ، به حکم پروردگار آبی چهره از ما مخفی کرد که سالیان سال در حسرت دیدارش بر آسمانها نظر افکندیم وبر دل زمین زار زدیم به آب که رسیدیم عطشمان بیشتر شد عاشورا به عاشورا به دست اب اوردیم تا زخم علی(ع) درمان کنیم وعطش زینب (س) که به خدا ما جز وصل دوست بهانه ایی نداشتیم ، نمی دانم کدام ما سخن می گوید یکی از جانب جمع بر می خیزد رو به حضرتش می کند و به بقیه اشاره می کند ، یا مولا ما را که می بینی به نیاز آمدیم ،دور خورشید قران جمع شدیم از دل اب بر کشتی نجات بودنتان مهر زدیم ،از عذاب اب گذشتیم وبه اب بهشت رسیدیم، از دوازد ه چشمه به معصومیت چهاردهم نظر کردیم، حال این عریضه ما و این نظر شما ...و مولا به عزت قران ما را می پذیرد ...و مگر نه این است که نیت همه ما همین است ...وچگونه ننویسیم ؟

مگر هم رکابی با مولا را آرزو نداریم ؟مگر جام شراب کوثر از علی طلب نداریم ؟

مگر نگاه از شرافت هستی،مظهر نگاه پاک آب ،فاطمه (س) نیاز نداریم ؟سرچشمه به آب علم قرآن در انتظار صداقت ما است ...اندک اندک جمع مستان می رسند.

 نمی دانم سخن گوی ما در حضور حضرت کیست .طالب نگاهیم و در طلب آب ...

امروز عاشورا است،شور شوق آب که در پای عباس(ع) به سجده افتاد ...

آب عزت گرفت از عظمت عباس(ع)

 وعباس(ع) به افلاک رسید از اخوت حسین (ع)

 حسین(ع) در نگاه زینب(س) به ملکوت رفت

 وزینب(س) از سجده سجاد(ع) به افلاک ...

 



مرزلن ::: پنج شنبه 84/11/20::: ساعت 12:0 عصر

به نام خدا

عین را دو معنی است در قرآن

1-     چشم ]

قَالَ أَلْقُوْاْ فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ (116) الاعراف

 

2-     چشمه

 

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً أُمَماً وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (160) الاعراف

در زبان فارسی  نیز این دو کلمه شباهت رسم الخطی فراوان دارد (چشم-چشمه )واین نام گذاری تصادفی نمی تواند باشد حتما از نظر معنایی نیز این دو کلمه شبیه هم هستند .

چشمه محل طغیان آب زلال وپاک است از دل زمین ، آبی که از چشمه می جوشد جز زلاترین وپاکترین آبهای همه هستی است ، آب از چشمه به آرامی بیرون نمی آید بلکه از دل زمین می جوشد گویا برای رسیدن به زمین وجریان در سطح زمین مشتاق است وعجله دارد انسان یاد هروله بین صفا ومروه می افتد وقتی به چشمه نگاه می کند .

جایی که چشمه هست آب هست وجایی که آب هست آبادانی است ، چشمه نشان آبادانی است وآب نشان زندگی وحتما چشم هم قرینه است با این مخلوق هستی بخش ...

زمین دل که ترک می خورد اشک می جوشد واز لایه های وجود تصفیه می شود وگویی اشک مشتاق جریان است وجاری شدن ، اشک شبیه ترین است به آب وچشم شبیه ترین به چشمه ، پاکترین وبا صفاترین گوهر وجود اشک است  که تا خاک وجود به طغیان نیاید چشمه پر آب نخواهد شد ، بی آب چشم نه آبادانی دلی می ماند نه زندگی وجود ، همان طور که نعمت آب بی نظیر ترین نعمت هستی است نعمت اشک گرانبهاترین نعمت هستی وجود است.

اگر بپذیریم اشک آب چشم است وعین چشمه وجود چاره ای نداریم جز پذیرفتن همه صفت های آب برای اشک ، که حامد است وصابر است وتسلیم که فرمانبردار است وحی است و...

زمین سنگی چشمه ایی ندارد ودل سنگی چشمی ،‌چشمه بی آب را عزتی نیست وچشم بی اشک را فخری ،

عزت چشمه از آب روان آن است و بینایی چشم  از روانی اشک

اشک  روان محل تجمع فرشتگان است ومحل نزول  رحمت ، گفتیم آب صابر است وامیدوار از دل سنگ سخت راهی می گشاید برای رسیدن وجاری شدن که آب بی جریان مرداب می شود وبی استفاده دل تنگ ، و دل را سختر از سنگ یاد کردیم که اشک می ماند در پس بی کسی وناله می کند به در گاه مهر خدا که دل سختر از سنگ شد ومن اسیر ،‌اشک اسیر دل تنگ جاری شدن است ودل سنگتر از سنگ ،‌

زمین وجود ما چه خاکی است برای جوشش این فخر انسان ...

 

 



مرزلن ::: شنبه 84/11/15::: ساعت 11:4 عصر

 

به  نام خدا

آیه های11 و12 سوره قمر

 

فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (11) وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ (12)

 

خداوند درهای آسمان را گشود تا سیلابی از آب فرود آید وآبهای درون زمین با شدت از دل زمین بیرون آمد (فجرنا ) تا امر خدا محقق گردد .

برای رسیدن به هدفی که خداوند مقدر کرده است آبها از آسمان وزمین گرد هم آمدند تا امر خدا به بهترین نحو ممکن انجام گیرد ، اگر چه آب آسمان یا زمین به تنهایی برای انجام وظیفه کافی بودند ولی اجتماع  آبها  برای انجام بهتر وزیباتر امر خداوند نشان می دهد زیبایی در اجتماع است ،  در فرمانبرداری از حکم خدا همه موجودات به تنهایی می تواندد فرمانبردار باشند ولی خداوند به شیوه های مختلف این امر را در اجتماع پذیرنده تر نشان داده است ،بسیاری از عبادات درجمع مقبول ترند ، خداوند بارها فرمان داده است برای کار خیر قیام کنید ویکدیگر را برای امر به معروف و نهی از منکر یاری وکمک کنید .

جایی که فرمانبرداری از خداوند شرط است  آبها از زمین آسمان به هم می پیوندند تا فرمانبرداری خود را از خداوند ثابت کنند وعظمت وشکوه جماعت را به همگان نشان دهند .

عقل اعتراف می کند یک دست صدا ندارد و برای برداشتن هر باری اثر گذاری جمع بیش از فرد است وانسان به عنوان یکی از موجودات جهان هستی تاب تنها زیستن را ندارد .الگوهای موجود در جهان خلقت نیز بیان کننده این نیاز میباشند ، در جمع بودن و به صورت جمعی کار کردن نیاز انسان ،حیوان ، نبات وجماد است .

آبها ی آسمان وزمین برای فرمانبرداری از خداوند یکی می شوند .اما توجه به یک نکته مهم است که با همه ارزشی که جمع دارد ، کمیت یک اجتماع مهم نیست ، بسیارند جماعتی  کوچک که بر اثر اعتقاد به هدف جمعی خود بر جماعت بزرگتر غلبه کردند .

نصرت خداوند – اعتقاد به هدف جمعی – اصرار بر رسیدن به هدف از عوامل مهم پیروزی یک جمع است ، نمونه های بسیار از جماعت کوچک که بر جماعت بزرگ غلبه کرده اند وجود دارد که می توان به آنها اشاره کرد از جمله اشاره قرآن به پیروزی مسلمین در جنگ بدر که به دلیل نصرت خداوند که در پی نیت مسلمین به وجود آمد پیروز گشتند ویا پیروزی تعداد اندک یاران اما م حسین (ع) که با اندک یاران خود پیروز همه عصرها گشتند ونام یادشان تا ابد باقی ماند وهمه مسلمین وشیعیان روزی خور خوان این جمع اندکند .

گویند وقتی امام عصر (عج ) ظهور می کنند تعداد یارانشان 313 نفر است (به نظر می رسد این عدد معنایی است )اما همین اجتماع کوچک همه  دنیا را از شر ظلم وجور نجات خواهد داد ، انشالله .

 

هنگام ظهور حضرت ولی عصر (عج ) بابهای آسمان باز خواهد شد وآب رحمت از آسمان وزمین به هم پیوند خواهند خورد و ریشه ظلم  وجور را از میان خواهند برد و منتظران ویاران واقعی در کشتی نجات فرزند فاطمه (س) به سر منزل مقصود خواهند رسید .

آمین

َ

 

َ



مرزلن ::: جمعه 84/11/14::: ساعت 6:19 عصر

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ