سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] فرزند را بر پدر حقى است و پدر را بر فرزند حقى . حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند در هر چیز ، جز نافرمانى خداى سبحان ، او را فرمان برد ، و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکش ادب آموزد و قرآنش تعلیم دهد . [نهج البلاغه]
سرچشمه

به نام خدا

 

عدل و تعدد زوجین

 

بر خلاف اعتقاد عده ای خداوند به مقام زن اهمیت فوق العاده ای داده است آنچنانکه می فرمایند من دنیا را به خاطر وجود حضرت محمد (ص) .و دخترش فاطمه خلق کرده ام و در کنار تمام این توجهات سوره ای را نیز به نام زن اختصاص داده است . بحث تعدد زوجین از جمله مباحث انحرافی است که اگر دلی روشن نداشته باشیم نمی توانیم عمق آن را در یابیم و اگر قلبی پاک و آماده پذیرش نداشته باشیم ممکن است به انحراف بیفتیم و همه چیز را به نفع خود تغییر دهیم و گویای آن بیت شعر می شویم که :

 

       هر کسی از ظن خود شد یا رمن            از درون من نجست اسرار من

 

یعنی بسیاری از مردان این آیه را به نفع خود تعبیر می کنند که خداوند در قرآن فرموده ما مردان می توانیم زنهای بسیاری داشته باشیم حال آنکه اصلاً چنین نیست . خداوند خود در جاهای گوناگون به این مطلب اشاره نموده است که چنانچه شخصی مایل به این باشد که دو همسر و یا بیشتر اختیار کند باید که رعایت عدالت را بنماید . در آیه 3 سوره نساء عنوان شده که اگرمردی حتی ترس این عدم رعایت عدالت را داشته باشد نباید زن دیگری اختیار کند .

 

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ

و اگر در اجراى عدالت میان دختران یتیم بیمناکید هر چه از زنان [دیگر] که شما را پسند افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زنى گیرید پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید به یک [زن آزاد] یا به آنچه [از کنیزان] مالک شده‏اید [اکتفا کنید] این [خوددارى] نزدیکتر است تا به ستم گرایید [و بیهوده عیال‏وار گردید] (3) سوره نساء

نکته : از آیات قران چنین به دست می آید که واژه عدل و مشتقات آن به معانی دیگری نیز آمده اند که به شرح ذیل می باشد

الف ) تساوى و نفى هر گونه تبعیض

ب ) رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذى حق، حق خودش را

ج ) انحراف . خداوند در آیه 135 سوره مبارکه نساء می فرماید :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا

اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است (135) سوره نساء

لازم بذکر است که در آیات 1 سوره مبارکه انعام و 60 سوره مبارکه نحل نیز به همین معنا وارد شده است .

 

فغان که عدل و عدالت اسیر تکبیر است      نگو که این همه عصیان ز دست تقدیر است

 

همان طو رکه مشاهده می کنید خداوند تساوی و ، رساندن حقوق افراد و از همه مهمتر انحراف و هوی نفس را از دیگر معانی عدالت معرفی نموده است . و اطمینان خاطر از رعایت عدالت در مورد همسران را شرط اصلی برای ازدواج با چند زن دانسته است .

نکته دیگر : خداوند در آیه 129 سوره مبارکه نساء می فرماید :

وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا

و شما هرگز نمى‏توانید میان زنان عدالت کنید هر چند [بر عدالت] حریص باشید پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن [زن دیگر] را سرگشته [=بلا تکلیف] رها کنید و اگر سازش نمایید و پرهیزگارى کنید یقینا خدا آمرزنده مهربان است (129) سوره نساء

پس می توان چنین گفت که درست است که خداوند اجازه داشتن چندین همسر را به مردان داده است اما شرطی گذاشته که کمتر مردی می تواند به آن برسد و اینچنین است که می فرماید حال که مردان ما توان رعایت عدالت را در بین دو نفر ندارند چه بهتر که به همان یک عدد اکتفا نمایند و البته اگر که ذو العدل هستند آن را برای همان یک نفر اجرا نمایند و در واقع حد شرعی آن را رعایت نمایند و بقیه اش بماند برای عوالم بعدی و.........

با این نوشتار بر این باور رسیدیم که زن ازمقام بالایی برخوردار است اما یک سوال در اذهان باقی است و آن اینکه چرا علی رغم توجه ویژه به زن دیه او نصف مرد است ؟ آیا این بی عدالتی است یا نه این هم همچون بسیاری دیگر از امورات الهی دارای رمز و راز است ؟؟؟؟؟

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/5/7::: ساعت 5:0 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

     

        آیه 152 سوره انعام

 

وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (152)

و به مال یتیم‏، جز به بهترین صورت [و براى اصلاح‏]، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش‏، تکلیف نمى‏کنیم‏- و هنگامى که سخنى مى‏گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتى اگر در مورد نزدیکان [شما] بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى‏کند، تا متذکّر شوید!  «152» 

     

   واژگان آیه :

قرب : نزدیکی ، با او خویشاوندی یافت ، نزدیک شد

کیل : پیمانه ، فکر که از آتش زنه پراکنده شود ، ( کیلو متر و کیلو گرم هم از همین واژه است ) ، سنبل میزان و برابری نیز هست

اوفو : وفا به عهد ، پیمان ، وفا کرد ، حق کسی را کامل به او داد

میزان : ترازو ، اندازه ، مقدار ، عدالت ، دادگری

قسط : دادگری ، عدل ، داد ، بخش ، بهره

عهد : وفا ، انجام ، اجرا ، ضمانت کردن ، پناه ، امان ، ذمه ، تعهد ، دوستی ، اندرز ، سفارش ، پیمان ، سوگند ، نخستین باران بهاری ، منزلی که قوم از هر جا رفته به آن باز گردد

وصاکم : توصیه ، با فلانی ، با فلان چیز پیمان بست

ذکر : یاد کردن ، بر زبان راندن ، آوازه ، بر زبان آوردن

تکلف : کاری دشوار بر عهده کسی گذاشتن ، فرمان به کار سخت و پر مشقت ، وظیفه قابل اجرا بعهده

 

مواردی که در متن‏ آیه به آن اشاره شده است عبارتند از 1- یتیم و رعایت حقوق اجتماعی او 2- معامله و رعایت عدالت در آن با سنبل میزان و عدالت در واژه (کیل ) 3-میزان توانایی افراد در ادای فرایض اجتماعی و شناخت خدا و انتظار نداشتن بیش از تکلیف برای هر کس 4- شهادت و گواهی و میزان خطا توسط نزدیکان انسان 5- وفای بعهد که با دین مداری و در مسیر دین قرار گرفتن با ادای این وظیفه و

 

باز هم با شناخت ملاکهایی برای سنجش میزان عدالت در جامعه در وادی آیه ای گام می گذاریم که چون خورشیدی تابان فرا روی عدالت قرار دارد اول باید بگویم (( یتیم امانتی است در جامعه )) که باید به بهترین شکل ممکنه از آن مراقبت کرد در واقع ((( رفتار با یتیم روشن کننده میزان عدالت در جامعه است ))) اگر جامعه ای به یتیمان خود این ارزشهای عدالت قوانینی مدون و سر زنده و روشن تدوین نکرده باشد باید اوج ذلت را در آن جامعه دید و تجربه کرد چنین جامعه ای که خالی از ملاکهای ارزشی خود باشد را نمی توان پویا فرض کرد که این نوع رفتار با یتیمان خود نوعی معامله با روزگار است ، و هیچ موجودی مهربانتر از خدا نیست که بتواند در باره یتیم خط مشی تعیین نماید تنها اوست (( این تنهایی او چقدر ملموس است )) که می تواند ارزشهای این ملاک سنجش عدالت را یعنی ( یتیم داری ) را مشخص نماید .

میزان عدالت را در معاملات روزمره با معیار ( کیل ) مشخص نموده که میتوان آن میزان را هم اندازه طول و عرض و هم توزین اجناس بکار برد ، به هر حال مهم در رعایت عدالت اول شناخت معیار های آن است که در محیط های اجتماعی آنرا میتوان این یتیم داری را به کل جامعه تعمیم داد و با عقد قرار داد و نوشتن و مکتوب نمودن این میزان را مشخص نمود .

 

در شاخص و میزان سوم که در آیه از آن یاد نموده است باید ظرفیت های هر انسانی را در نظر گرفت و با آن شاخص پی به عدالت افراد برد ، برای مثال ظرفیت آدمها در کسب کمال ایمان متفاوت است و این شاخص به خوبی در ظرفیت های انسانها مشخص می گردد و آنها را میتوان بعنوان اسوه و یا مشخصه های شناخت نام برد لذا بر این اساس و درست به میزان عدالت است که خداوند تکلیف را از هر انسانی بنا بر ظرفیت وجودی او خواسته نه بیشتر .

 

شاخصه دیگر شناخت عدالت طبق آیه شریفه همانا شهادت و شهود است و ( میزان راستی و درستی ) هر انسانی با خود و دیگران و نزدیکان ملاکی است محکم برای بر گزیده شدن منصب عدالت ، اگر برای تمیز و یا تشخیص امری در بین دوستان و فامیل و جامعه به شما مراجعه می شود برای ابراز نظر و دادن رای این ملاک زیبا را خداوند به شما هدیه نموده  ، و در قلب و روان انسانها گذاشته است و خود خداوند تبلیغ کننده شما برای نوع عدالت است ، تنها کار این انسان عادل تشخیص ملکه عدالتی است که روان در همه هستی است ، و به جهت کثرت حضورش در جهان هستی گاه از دیده پنهان مانده و با یک کالبد شکافی عمیق از جامعه می توان به این ملکه دست یافت و سعادت بهره مندی از جهان را به ریبا ترین نحوه آن آزمود .

 

و در پایان ملاک آخرین این آیه شریفه وفای بعهد است ، خداوند بزرگ با بیان این شاخصه ها در جهان ، و بیان آین ملاکهای شفاف به انسان و انسانیت به نوعی ما را به تعهد وا می دارد که باید با خود خدواند ببندیم و در مسیر عدالت راه بپیماییم و بر این عهد و پیمان استوار بمانیم این امر از سختی خاصی بر خوردار است که اگر مراحل راه را بشناسیم می توانیم عهد شکن با خداوند نباشیم ، در روایات متعدد این امر بیان شده است که (( دین ندارد کسی که عهد و پیمان ندارد )) این جمله به زیبایی سختی راه را به انسان می نمایاند و ما را به پای بندی با پیمان با خداوند آشنا می گرداند .

 

 

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/4/31::: ساعت 11:26 عصر

به نام خدا

 

رابطه عدل با فروع دین

 

نماز - روزه - زکات - خمس - حج - جهاد - امر به معروف - نهی از منکر - تولی - تبری

 

2-6-2

نماز و روزه ( امور بین فردی ) - زکات - خمس - حج - جهاد - امر به معرف و نهی از منکر ( امور جمعی و اجتماعی ) - تولی و تبری ( امور فردی و اجتماعی )

 

2. نماز و روزه : خود سازی ، رسیدن به کمال حقه و ... رسیدن به مقام ایمان و مقام ایمان ناگزیر از رسیدن انسان به ملکه عدل است . نتیجه : نماز و روزه سازنده انسان کامل است و انسان کامل حتماً زیبنده به عدل است و سازنده اجتماعی پر از عدل .

 

6 . تنها اندکی تفکر در نتایج انجام این 6 اصل اساسی از فرمان الهی ، رابطه فرائض فوق و رسیدن به عدل اجتماعی را نشان می دهد به همین دلیل تنها اشاره کوتاهی می کنیم به این روابط :

زکات و خمس : رسیدن به عدل اجتماعی در پرتو گذشت از دنیا ( در بحث عدل و دنیا طلبی بیان شد که دنیا طلبی و عدم گذشت از دنیا یکی از موانع رسیدن به عدل است ) توسط ثروتمندان و رسیدن فقرا به حق خود از مال اغنیاء ( رسیدن به مال خود که هیچ منتی را از سوی زکات دهندگان و خمس دهندگان در پی ندارد )

حج : نماد بندگی انسان ، نشانه عظمت مسلمین و پرچم برافراشته اسلام ، رعایت عدل در این فرمان الهی مستقیماً از سوی خدا ذکر شده است .

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ وَمَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاء مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیًا بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَو عَدْلُ ذَلِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللّهُ عَمَّا سَلَف وَمَنْ عَادَ فَیَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴿95أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَلِلسَّیَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿96 جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَأَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿97

اى کسانى که ایمان آورده‏اید در حالى که محرمید شکار را مکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید نظیر آنچه کشته است از چهارپایان کفاره‏اى بدهد که [نظیر بودن] آن را دو تن عادل از میان شما تصدیق کنند و به صورت قربانى به کعبه برسد یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد یا معادلش روزه بگیرد تا سزاى زشتکارى خود را بچشد خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو کرده است و[لى] هر کس تکرار کند خدا از او انتقام مى‏گیرد و خداوند توانا و صاحب‏انتقام است (95) صید دریا و ماکولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهره‏اى باشد و[لى] صید بیابان مادام که محرم مى‏باشید بر شما حرام گردیده است و از خدایى که نزد او محشور مى‏شوید پروا دارید (96) خداوند [زیارت] کعبه بیت الحرام را وسیله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده و ماه حرام و قربانیهاى بى‏نشان و قربانیهاى نشاندار را [نیز به همین منظور مقرر فرموده است] این [جمله] براى آن است تا بدانید که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مى‏داند و خداست که بر هر چیزى داناست (97) 95- 97 مائده

مسجد الحرام ، مکان امن الهی است ئ ماه ذی الحجه از ماه های حرمت داده شده ( با نگاه به ماههای حرام می بینیم ماه ذیحجه و ماه قبل و بعد از آن به عنوان ماههای با حرمت ذکر شده تا زائرین خانه خدا در درفتن و ماندن و بازگشت در امنیت کامل باشند ) ودر این حریم دستور بر ترک شکار داده شده است تا حیوانات نیز د راین مکان و در این زمان در امنیت کامل باشند ، حالا اگر این فرمان زیر پا نهاده شد ..... باید به مانند آن جبران شود و در این جبران ( وفای به عهد میان بنده و خدا ) گواه عادل حضور داشته باشد ( یکی از فرامین مستقیم خدا بر عدل در این آیه وجود دارد ، رابطه بین انسان و هستی ) از آنجایی که مستطیع بودن بر ع دم نیازمندی همسایه و اقوام و خانواده است برای رسیدن به این فرمان باید از ع دل گذشت و با ملکه عدل به حج رسید .

جهاد : ستیز با بدی برای رسیدن جامعه به ایمان و عدل ، جهاد راهی است برای رسیدن و رساندن جامعه به خیر

امر به معرف و نهی از منکر : ساختن جامعه بر ستون خوبی و زدودن همه بدی از متن جامعه و حرکت به سوب کمال و رسیدن به اصل دین که هانا رسیدن انسان به کمال و رضی الله است از گذر جامعه مبتنی بر عدالت اجتماعی که همه انسانها مسئول اعمال خود و دیگران هستند .

 

2 . تولی و تبری : 58- 59 سوره نساء

إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿58یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً ﴿59

خدا به شما فرمان مى‏دهد که سپرده‏ها را به صاحبان آنها رد کنید و چون میان مردم داورى مى‏کنید به عدالت داورى کنید در حقیقت نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مى‏دهد خدا شنواى بیناست (58) اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است (59)

گفتیم عدل محک ( خوبی ) در جامعه است با حضور خود بدی را محو می سازد و همچنین گفتیم عدل در فرد عادل آشکار می شود بر این اساس محک خود عدل و محک رسیدن انسانها به این اصل محکمه الهی اطاعت از خدا ، انبیاء و اولیاء است بنابراین محک عدل پیروی از فرامین الهی ، اطاعت رسول و ولی خدا است ، و پر واضح است نزدیکی به این محکمات و دوری از دشمنانشان راه آسانی است در الگو پذیری از آنان و رسیدن هر چه بهتر و سریعتر به ملکه عدل .

نتیجه : همه فروع دین فرامینی است برای رسیدن هر چه سریعتر و بهتر به آرمان زندگی انسان و ساختن انسان کامل،فروع دین راه ومسیر روشن رسیدن به اصول حقه اصول اعتقادی شیعه است. و چراغهایی که خداوند از مهر خود برای رسیدن به کمال روشن ساخته .

خداوند خلق می کند ، می آموزد و سپس بر آموخته هایی که خود هدیه داده پاداش می دهد . با این همه محبت چه می کنیم جز عصیان و بر این عصیان چه جزایی می طلبیم جز آتش اعمال خود ... چقدر زیبا ظلمت نفسی تعبیر می شود و در روز جزا چه شاهدی جز خود که بر آتش اعمال خود گواه باشیم . ....

سوال : باتوجه به آیه 95 سوره مائده و به کار بردن کلمه ذوالعدل چرا خداوند همیشه برای افراد صاحب عدل از ان کلمه استفاده کرده و اسم فاعل عادل را به کار نبرده است ؟

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/4/24::: ساعت 12:0 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ