سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حق سنگین است اما گوارا ، و باطل سبک لیکن در کام چون سنگ خارا . [نهج البلاغه]
سرچشمه

بسم الله الرحمن الرحیم

 قُلْ مَن ْ  حَرَّم َ  زینَةَ  اللهِ  الَّتی  اَخْرَجَ  لِعِبادِه وَ الطّیّبات ِ  مِنَ  الرِّزق ِ  قُلْ هِیَ لِلَّذینَامَنُوا فِی الْحیوة ِ الدّنْیا خالِصَة ً یَوْمَ  الْقیامَة ِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْایاتِ لِقَوْم ٍ یَعْلَمون

ای پیامبر! بگو : زیور هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه راچه کسی حرام گردانیده ؟ بگو : این نعمت ها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمانآورده اند(اگرچه دیگران نیزازآنان استفاده میکنند) وروز قیامت نیز خاصّ آنان(مؤمنان)میباشد . اینگونه آیات خود را برای اهل علم به روشنی بیان میکنیم                                                                       32 اعراف

با لحن تند و سؤالی ، کسانی را که زینت ها و روزی های پاک الهی را صرفاً به جهت تفکرات و عقاید افراطی خودشان من باب زهد و تقوا تحریم میکنند را مؤاخذه میکند ومیفرماید : این نعمات پاک ، زینت بخش زندگی و جسم و روح بندگان مؤمن خداوند هستند وخداوند فقط بخاطر بندگان پاک و صالحش این روزی ها و زینت های پاک را خلق کرده است واز برکت وجود بندگان صالح و مخلص خداوند است که این روزی های پاک دراختیاردیگران نیز قرار گرفته هر چند آنها شایستگی استفاده از آنان را ندارند . اما قیامت سرای عدالت است و سرای لذّت وسرمستی مخلصین و مؤمنین .

مقایسه روزی دنیا و آخرت :

خداوند رزق و روزی بندگانش را مانند قطرات باران برآنها نازل میکند و هر کس روزی خود را اندازهسهم خلوص خویش  سهم خودهر آنچه تعیین شده چه کم چه زیاد میرسد (بنابراین مردم نباید اگر در زندگی یکدیگرخوشی یا مال ... دیدند بلای زندگی و جان یکدیگر شوند)
دنیا خانه ای است که اولش سختی و آخرش نابودی است ماندگاری هر کس به اندازه خلوص آن شخص است
علامت پستی دنیا در نظر خداونداینست که : حلال و حرامش ، خیر و شرش ، زندگی و مرگش ، شیرین و تلخش به هم آمیخته است و خلوص افراد تعیین کنندهو معیاری برای شناخت  می باشد  وخداوند بزرگ دنیا را برای دوستانش بر نگزیده است
در دنیا به هیچ نعمتی دست پیدا نمیکنیم مگر اینکه نعمت دیگری را از دست میدهیم ( رسیدن به ثروت و مقام از آنطرف از دست دادن سلامتی یا گذشتن جوانی یا ....)

دنیا خانه آزمایش و فراغت و مهلت است  ( که رضای خداوند را بدست بیاوریم ) البته به اندازه خالص شدن برای خداوند  تا باسربلندی از این دنیا به خانه امن ( آخرت ) برویم

رزق بشر در دنیا همیشه هستاما جاودانگی آن هم مشخص است که چه معیاری لازم دارد  وکم وزیاد میشود اما راه بازگشت وجود ندارد
تمام نعمات خداوند در این دنیا با شکرگذاری پیوند خورده استو شکر گذاران همواره بندگان خالص خدا هستند

سیراب شدن در دنیا موجب تشنگی در آخرت خواهد بود ( لذت دنیا ناچیز و زودگذر است )

مال و ثروت و فرزند نتیجه دنیاست اما عمل صالح و شایسته و اخلاص و تقوا نتیجه آخرت است

خوشحالی و خوشی دنیا فریبنده است ( انسان را از کار های خیر باز میدارد )

تمام چیزهای دنیا اسمشان از خودشان بزرگتر است و تمام چیزهای آخرت وجودشان ازاسمشان بزرگتر است بنابراین باید در امور دنیا به شنیدن اسمشان قناعت کنیم وازامورقیامت به آگاهی از آن اکتفا کنیم ( آلوده دنیا ودلبری هایش نشویم و در مورد آخرت،نادیدعقیده و اعتقاد پیدا کنیم )
دنیای ما ناقص و سخت و طاقت فرسا باشد و آخرت ما آباد و راحت ، بهتر از اینست که آخرت ما ناقص و دشوار باشد و دنیای ما آباد وراحت ...

آنانی که دردنیا به عظمت ، قدرت و اهمیت نعمت  ( وبه حق خدا نسبت به خود) دقت کنند به راه راست هدایت می گردند

انفاق اموال در دنیا با نیّت خیر ، برای آخرت سرمایه ای معنوی و پربار است

مردم در دنیا دو دسته اند :

دسته ای در دنیا تا آنجا برای دنیایشان زحمت میکشند و خودشان را وقف دنیا میکنند که دنیا آنها را از آخرت باز میدارد از فقر وارثانش هراسان است بنابراین این شخص عمرخود را به باد میدهد

دسته بعدی در دنیا برای آخرت زحمت میکشند و سود دنیا را بدون رنج میبرند و هر دوعالم را صاحب میشوند و نزد خداوند آبرومند و محترم و محبوبند

کسی که بنده دنیا باشد : بازرگان غرور، سوداگر آرزوها، اسیر مرگ ، هم پیمان غمها
همنشین اندوه ها،  مغلوب شهوات و جانشین مردگان است

                         
                                
 
 
   



مرزلن ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 10:15 عصر

به نام خدا

 

وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَآئِغاً لِلشَّارِبِینَ (66)

وشما را در چهار پایان عبرتی است آشکارا ما به شما آشامانیدیم از میان سرگین وخون شیر خالص ( پاک ) را .66 نحل

برای خداوند چه فرق می کند  به پشه ائی مثال زند یا شیری خالص برآمده از بین دو نجس ...مهم ان است که انسان عقل خود به کار بندد .

سه تعبیر است بر آیه

 

1-  معنای لغوی را مد نظر قرار دهیم  که خداوند از بین دو نجس ومنفور شیری خالص برای آشامیدن جاری می سازد که بی شک توجه به ایه های هستی وطبیعت گامی است برای رسیدن به توحید واخلاص ، چرا که آیه بیانگر قدرت بی چون وچرای خالق هستی است قدرتی که فرای هر قدرتی است وپرستش تنها او ر اسزد وخالصانه ترین پرستش برای اوست ولاغیر، آیه قدرت خداوند را به رخ بشر می کشاند تا خود را ناچیز ببیند و از پس این نیستی به هستی لایزال خدا برسد و آیا می توان در برابر این قدرت ،خالصانه عبادت نکرد ؟

 

2- گاه از بین بدی خالصترین ها جریان می یابد کم نیست مثالهائی که خدا زده است از خون وسرگین شیر، از خانه فرعون موسی (ع)واز زندان شاه مصر یوسف (ع)... همه اینها نشانه این است که برای رسیدن به پاکترین وخالصترین حتما نباید از بین پاکی عبور کرد انسان طالب اخلاص از بین همه زشتی راهی می گشاید به آسمان اخلاص ... حسین (ع) از دل ظلم و جور به بلندترین آسمان اخلاص رسید در این ره دو شرط لاز م است قدرت حمایتی خدا و نیروی تعقل انسان که در این آیه به هر دو اشاره شده است ... با توجه به این آیه راه بر هر بهانه ائی بر انسان مسدود می شود ، جامعه بد ، خانواده بد و هر بدی دیگری سد راه اخلاص نیست ، جریان زندگی انسان باید مسیر خود را از دل هر نجاستی به سوی خالصترین خلوص برای خدا بگشاید و این نیست مگر اینکه انسان در باب هر چیز به تعقل خود رجوع کند ، عقل و اندیشیدن از مهمترین اصول رسیدن به اخلاص است اگرچه راه با دل رفتنی است اما دل بی عقل نیمی از مسیر را توان رفتن دارد ، باید انقدر قوه عقل ودل به هم نزدیک گردد تا هیچ کدام بر دیگری سبقت نگیرند برعکس همه سرزنش هائی که در ادبیات ما به عقل شده واقعیت قرآن چیز دیگری است عقل و استفاده از آن راه گشا وبینا سازنده انسان است ... اندیشیدن و تعقل یک راه بسیار مهم رسیدن به اخلاص است

 

3- وجود انسان در تلاطم دو جریان پاکترین پاکیها ونجس ترین نجس ها است واینقدر این دو به هم نزدیک هستند که جدا سازی آن از هم ناشدنی است ولی تن انسان مجرای روح خالص انسان است روح از بین این ناپاکی به پاکی خود می رسد مگر نه اینکه از ابتدا نطفه ائی نجس و بی مقدار بودیم و در انتها میتی نجس ؟ چیست آن که ما را خلیفه او کرده ؟ حتما این پاکی روح ما است که ما را می رساند به حدی که ملک بدانجا ره ندارد ... یادمان باشد یک سوی ما نجاست است  که همیشه باید یادمان باشد و به ناچیزی خود آگاه باشیم واز سوی دیگر اخلاص ناب طلب یار، که ما را امیدوار می کند تا رسیدن به رضی الله ... الله اکبر از همه این حرفها از دل یک آیه که عقل ناقص وقلم ناچیز ما آن را می نگارد و هر آیه را هفت بطن است و هر بطنی را هفتاد بطن الی ابد ... به راستی که معجزه همه هستی این کتاب است .



مرزلن ::: جمعه 86/11/26::: ساعت 11:35 صبح

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

اخلاص و معاد

 

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ?39? إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ?40?

و جز آنچه مى‏کردید جزا نمى‏یابید (39) مگر بندگان مخلص خدا (40)

 

هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی می‌آورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.

در پستهای قبلی در رابطه با اخلاص سخن بسیار گفته شده و ما در این پست قصد آن داریم که رابطه بین اخلاص و معاد را شرح دهیم .

معاد تجلی نفس درونی انسان است با تمام آنچه در درون خود داشته ، یعنی آنچه در زمین وجودمان می کاریم در معاد نشان داده می شود .

معاد : برگردیدن ، بازگشتن ، جای بازگشت ، آخر جهان و به طور کلی معاد از عود به معنای بازگشت می آید

خداوند در قرآن کریم بارها و بارها به بازگشت ما انسانها به سوی خودش سخن گفته است و ما نیز همه به این باور رسیده ایم که روزی از روزها درون ما آشکار می شود و چهره اصلی ما نمایان می شود . ما معتقدیم معاد ما از همین دنیا شروع می شود . معاد بازگشت است ،‌توبه نیز بازگشت است و ما با همین بازگشتها کارمان را شروع می کنیم و حرکتمان را آغاز می کنیم. اما یک سوال از شما عزیزان بازگشتی که در توبه است با بازگشتی که در معاد است غیر از بعد مکانی آن چه می تواند باشد ؟

 

 هر چند بین اصول دین نمیشود تقّدم و تاخّری قائل شداما بنظر می رسد معاد آخرین مرحله اصول دین باشد و ما برای رسیدن به آن باید از توحید و عدل و ..... بگذریم تا به معاد برسیم و اگر بخواهیم به این سرمنزل با موفقیت برسیم تنها و تنها باید اخلاص داشته باشیم . خداوند در آیات 82 و 83 سوره ص به زیبایی این نکته را بیان می کند آنجا که می فرماید :

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ?82? إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ?83?

[شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مى‏برم (82) مگر بندگان مخلص خدا (83)

زیبایی این ارتباط در این است که خداوند نمی گوید مومنین بلکه می گوید مخلصین و این نشان از مقام بالای آنها در نزد خداوند است . اعلاترین درجه تقرب اخلاص است و تنها گروهی که خداوند آنها را از عذاب جهنم خلاصی می دهد همین مخلصین هستند 

فَانظُرْکَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِینَ?73?إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ?74?

پس ببین فرجام هشدارداده‏شدگان چگونه بود (73) مگر بندگان مخلص خدا (74)

همانطور که دوستان در پستهای قبلی اشاره کردند این مقامی است که ما تنها با تلاش خود بدان می رسیم و در پایان می توان بدین نتیجه رسید که بهشت را به بها دهند نه بهانه هر قدر مخلص تر جایگاهت بالاتر .

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/11/21::: ساعت 11:58 صبح

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ